هیچ کس حاضر نیست با ریش آبی به خاطر زشتی صورت او ازدواج کند. سرانجام دختری حاضر میشود همسر ریش آبی شود. روزی ریش آبی تصمیم میگیرد به مسافرت برود. کلید تمام اتاق های خانه را به همسرش میدهد و میگوید نباید به یکی از اتاق ها وارد شود. دختر که کنجکاو شده است، تصمیم میگیرد به اتاق برود. جسد چند زن در اتاق افتاده است. دختر بسیار میترسد، کلید اتاق از دستش میافتد و خونی میشود. هر چه سعی میکند نمیتواند خون را از روی کلید پاک کند. وقتی ریش آبی از سفر می آید و کلیدها را می بیند، میفهمد که دختر وارد اتاق ممنوع شده است. میخواهد او را بکشد که برادران دختر به کمکش میآیند و ریش آبی را میکشند.
ریش آبی
برچسب:
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ٢٤٥ک |
| پدیدآورندگان |
|
| تاریخ تولد - وفات | ۱۶۲۸-۱۷۰۳ |
| پدیدآورندگان همکار |
|
| عنوان فرعی | داستانهای خواندنی برای کودکان |
| عنوان دیگر | عنوان اصلی: [ La Barbe Bleue] |
| ناشر | گوتنبرگ |
| مکان انتشار | تهران |
| سال انتشار | ۱۳۳۹ |
| تعداد صفحه | ١۴ص |
| اندازه | ۵/١۶*۲۴س.م |
| موضوع |
|
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی(سیاه و سفید) |
| عنوان کوتاه | داستانهای خواندنی برای کودکان؛ ۷ |
توضیحات: