بچه ها جشن می گیرند

پسر بچه که به خاطر بداخلاقی هایش در اتاق زندانی شده بود به همراه بادبادک به شهری رفت که بچه‌ها از امر و نهی بزرگترها راحت بودند. درآن شهر، بزرگترها که از دست بچه‌ها و نافرمانی‌هایشان به ستوه آمده بودند، علی‌رغم میل باطنی یشان شبانه شهر را ترک کردند. صبح روز بعد بچه‌ها در مدرسه، خیابان و شیرینی فروشی آزادی خود را جشن گرفتند. اما این شادی بیش از سه روز دوام نیاورد. بچه‌ها که حالا بلاتکلیف و مریض و خسته بودند، به کمک زرورق مرد کوتوله‌ای که در سیرک برای بچه ها نمایش می‌داد و از روز اول در کنار بچه ها بود و سعی می کرد تا به آنها کمک کند، نامه‌ای برای بزرگترها نوشتند و از آنها خواستند بازگردند. سپس همه‌ی بچه‌ها زیر نامه را امضا کردند. زرورق از بادبادک خواهش کرد به بچه در پیدا کردن والدیشان و رساندن نامه به دست آنها به بچه ها کمک کند. بادبادک قبول کرد و بچه‌ها مشغول تمیز کردن شهر شدند. بادبادک موفق شد نامه‌ی بچه ها را بدست والدینشان برساند. با بازگشت پدر و مادرها پسر بچه هم به همراه بادبادک به شهر خود بازگشت.

گونه کتاب
شماره دسترسی ۴۶۹۳ ک
پدیدآورندگان
  • میخالکوف, سرگی ولادی
  • نوشته سرگئی میخالکوف؛ برگردان از روسی به انگلیسی او. مانینگ، ترجمه محمد حسن سجودی
تاریخ تولد - وفات ۱۹۱۳- ۲۰۰۹
پدیدآورندگان همکار
  • مانینگ, او.
  • سجودی, محمد حسن
ناشر گوتنبرگ
مکان انتشار تهران
سال انتشار ۱۳۵۳
تعداد صفحه ۵۵ ص
اندازه ۱۴*۲۱
موضوع
  • ادبیات ترجمه
  • او. مانینگ
  • سرگئی میخالکوف
  • سرگی ولادیمیروویچ میخالکوف
  • فانتزی روسی
  • فانتزی ماجرایی
  • کتاب
  • گوتنبرگ
  • محمد حسن سجودی
وضعیت رنگ مصور، نقاشی (سیاه و سفید)
بهاء ۴۰ ریال
نوبت چاپ چاپ اول ۱۳۵۳
تیراژ ۲۰۰۰ن
توضیحات:
Submitted by lib on