هامبو که مردى دهقان است، ناچار می شود پسرش گیکور را که ۱۲ سال دارد براى کار به شهر ببرد. او را در شهر نزد آرتم بزاز می گذارد. آرتم، نخست گیکور را در خانه به کار می گمارد. اما اشتباهات گیکور و نارضایتى زن بزاز سبب می شود او را به دکان بزازى ببرد. در آنجا نیز گیکور مرتب تنبیه مىشود و گرسنه مىماند. گیکور دوست دارد به خانه بازگردد، اما نمىتواند. چون پدرش در نامهاى براى او نوشته است که احتیاج به پول دارند. با فرا رسیدن زمستان گیکور که لباس مناسب و غذاى کافى ندارد، بیمار می شود و پیش از اینکه پدرش بتواند او را به ده بازگرداند، می میرد.
گیکور
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ١٠٨٤ک |
| پدیدآورندگان |
|
| تاریخ تولد - وفات | ١٨٦٩-١٩٢٣ |
| پدیدآورندگان همکار |
|
| ناشر | گوتنبرگ |
| مکان انتشار | تهران |
| سال انتشار | نوشته شده |
| تعداد صفحه | ٤٨ص |
| اندازه | ٥/١٤*٥/٢١س.م |
| موضوع |
|
| گروه سنی | (د) |
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید) |
| بهاء | ٣٠ریال |
| نوبت چاپ | چاپ دوم |
| تیراژ | ٣٠٠٠ن |
توضیحات: