هامبو که مردى دهقان است، ناچار می شود پسرش گیکور را که ۱۲ سال دارد براى کار به شهر ببرد. او را در شهر نزد آرتم بزاز می گذارد. آرتم، نخست گیکور را در خانه به کار می گمارد. اما اشتباهات گیکور و نارضایتى زن بزاز سبب می شود او را به دکان بزازى ببرد. در آنجا نیز گیکور مرتب تنبیه مىشود و گرسنه مىماند. گیکور دوست دارد به خانه بازگردد، اما نمىتواند. چون پدرش در نامهاى براى او نوشته است که احتیاج به پول دارند. با فرا رسیدن زمستان گیکور که لباس مناسب و غذاى کافى ندارد، بیمار می شود و پیش از اینکه پدرش بتواند او را به ده بازگرداند، می میرد.
گیکور
برچسب:
| گونه | کتاب |
| شماره دسترسی | ٤٦٣٨ک |
| پدیدآورندگان |
|
| تاریخ تولد - وفات | ١٨٦٩-١٩٢٣ |
| پدیدآورندگان همکار |
|
| ناشر | [آراء هوانسیان] |
| مکان انتشار | تهران |
| سال انتشار | ۱۳۴۸ |
| تعداد صفحه | ٢٤ص |
| اندازه | ٥/٢٠*٥/٢٧ س.م |
| موضوع |
|
| گروه سنی | (د) |
| وضعیت رنگ | مصور، نقاشی (سیاه و سفید، رنگی) |
| بهاء | ٤٠ريال |
توضیحات: