داستان کودکان: اسب بالدار

تاجری ۳ پسر به نام جعفر وعلی و ارسلان دارد. او ثروتش را بین ۳ پسر تقسیم می کند. جعفر و علی به خوش گذرانی می پردازند و ثروت پدر را برباد می دهند. پسر سوم ثروت خود را نزد پدر می گذارد و خود دکانی باز می کند و به تجارت می پردازد. جعفر و علی قصد جان و مال ارسلان را می کنند. پیرزنی اسبی بالدار به ارسلان می دهد که با آن نجات پیدا می کند. بعد دختری زیبا را که سرنوشتی همانند ارسلان دارد به او می سپرد. آن دو با هم ازدواج می کنند و دو برادر به سزای کارهای خود می رسند.

گونه مقاله
نویسندگان
  • شاهرخی, نصرالله
ناشر ترقی
سال تولد ۱۳۲۹
تاریخ نشر دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۲۹
شماره دوره۸ ش۱۰ (۳۹۵)
زبان انتشار فارسی
شماره صفحه ۱۴
وضعیت رنگ مصور، نقاشی (سیاه و سفید)
موضوع
  • افسانه جادویی
  • ترقی
  • مقاله
  • نصرالله شاهرخی
توضیحات:
Submitted by mehrzady on