افسانه ای از لیتوانی

زن و شوهری فقیر که نمی توانند فرزندشان را غسل تعمید بدهند، پدرخوانده و مادرخوانده ای برای او پیدا می کنند. مادرخوانده که «مرگ» است کاری می کند که پدر واقعی بچه، پزشکی نامدار و شفادهنده بشود. ولی پس از مدتی مرد شروع به سرپیچی از حرف های مادرخوانده می کند، مادرخوانده هم تصمیم می گیرد جان او را بگیرد ولی با حیله ای که مرد به کار می برد به مدت ۷ سال در تابوتی زندانی می شود و در این سال ها کسی هم نمی میرد. ولی بالاخره مادرخوانده به دست چند کودک نجات پیدا می کند و جان مرد را می گیرد.

گونه مقاله
نویسندگان
  • میلوش, اسکار
  • قائمیان, حسن
تاریخ تولد - وفات ۱۸۷۷-۱۹۳۹
عنوان فرعی مادرخوانده "
ناشر سخن
سال تولد ۱۳۳۱
تاریخ نشر دی ۱۳۳۱
شماره دوره۴ ش۲
زبان انتشار فارسی
شماره صفحه ۱۳۶-۱۴۰
پدیدآورندگان مترجم: حسن قائمیان
موضوع
  • افسانه ها و قصه های لیتوانی
  • حسن قائمیان
  • سخن
  • مقاله
  • میلوش، اسکار
توضیحات:
Submitted by mehrzady on