ماشا و خرس

ارسال شده توسط baharg در ش., ۲۰۰۸-۱۲-۱۳ ۰۸:۴۴

ماشا برای کندن قارچ به جنگل رفت، اما آنجا گم شد و به خانه ی یک خرس رسید. خرس او را وادار کرد برایش کارکند. مدت ها گذشت و ماشا درخانه ی خرس ماند. روزی فکری کرد و به خرس گفت پیراشکی‏هایی را که پخته برای پدربزرگ و مادر بزرگش ببرد. خرس قبول کرد. ماشا طوری که خرس نفهمد در جعبه ی پیراشکی ها پنهان شد. خرس جعبه را برداشت. و به طرف روستا رفت. خانه ی پدربزرگ و مادربزرگ ماشا را پیدا کرد، اما سگ ها او را دیدند و پارس کردند. خرس هم از ترس پیراشکی‏هارا گذاشت و فرارکرد و ماشا از جعبه بیرون آمد.Running sport media | Air Jordan 1 Retro High OG 'University Blue' — Ietp