باران، آفتاب، و قصه کاشی

ارسال شده توسط baharg در چهارشنبه, ۲۰۰۸-۰۶-۱۱ ۱۳:۵۵

امیر کاشان به فکر ساختن تالار بزرگى می افتد تا مردم در آنجا جمع شوند و مشکلات‏ خود را مطرح کنند. گرگین نقاش و پسرش که در دهکده ای به نام راوند، در اطراف کاشان زندگی می کنند. نزد امیر می آیند و آمادگى خود را براى نقاشى دیوارهاى بیرونی تالار اعلام می کنند. پس از ۴ ماه نقاشی دیوارها تمام می شود. گرگین و پسرش یک روز زمستانی به دیدن دیوارهای تالار می روند و می بینند که بعضی از رنگ ها بر اثر باران شسته و سرازیر شده است. گرگین دوباره دست به کار می شود و رنگ هایی می سازد که باران آن ها را خراب نکند. در تابستان نامه ای از امیر به دست گرگین می رسد که تمام نقاشی های او شکسته است. امیر به گرگین ۱ سال مهلت می دهد تا رنگی درست کند که در برابر آفتاب مقاوم باشد. بعد از ۱ سال پسر گرگین می فهمد که رنگ ها را باید در کوره پخت. گرگین و پسرش تکه های کوچک نقاشی را در کوره می پزند و بعد به دیوارهای تالار می چسبانند.Sports brands | Air Jordan 1 Low White/Black-Midnight Navy For Sale – Fitforhealth