پیرمرد پینه دوز و همسرش فرزندى ندارند. روزی زن پینه دوز که مشغول پختن آش است، آرزو می کند ای کاش پسرى داشت، حتى اگر اندازه ی یک نخود باشد. هنوز حرفش تمام نشده است که یکى از نخودها از دیگ بیرون می پرد و می گوید مادر سلام! پینه دوز از دیدن نخودى خوشحال می شود، اما او پسرى مىخواهد که بتواند حق او را از حاکم بگیرد. نخودى با کمک آب و آتش و شیر و روباه می تواند حق پینه دوز را از حاکم بگیرد.latest Running | adidas Yeezy Boost 350