قصه پاییزی

ارسال شده توسط baharg در ش., ۲۰۰۸-۱۱-۲۲ ۱۰:۰۹

حسین عبدالرضا کارگر ساختمان زندان بود که از روی داربست پایین افتاد و مرد. بقیه کارگران ترسیده بودند. هیچ یک از آن ها برای کفن و دفن حسین عبدالرضا نرفتند، چون اگر می‏رفتند، حقوقی دریافت نمی‏کردند. مهندس هم حاضر نبود پول این کارگران را بدهد. کارگران هم تردید داشتند که ازحق خود دفاع کنند یا از خیر آن بگذرند. آن ها تمام مدتی که پشت در اتاق مهندس منتظر بودند، به زیان های زندانی که خود ساخته بودند فکر می‏کردند. زن حسین عبدالرضا را هم برای گرفتن خون بهای همسرش به زندان آمده بود.Running Sneakers Store | NIKE HOMME