درخت سرشکسته

ارسال شده توسط farzant در ش., ۲۰۰۶-۱۰-۲۸ ۰۵:۴۵

در فصل بهار مرد کشاورز در کنار جویبار دانه ای را کاشت. آن دانه پس از مدتی تبدیل به درختی سرسبز شد که به درختان کهن طعنه می زد و نهالان جوان را از سر راه خود کنار می زد. روزی یک کودک بی ادب به سوی او آمد، شاخه هایش را شکست و برای خود یک چوبدستی درست کرد. درخت که سرشکسته شده بود به پسر گفت که من آرزوهای زیادی برای آینده ی خود داشتم. ولی تو آمدی و هوس کردی که مرا بشکنی و چوبدست خود کنی و با این کارت تمام امیدهای مرا تبدیل به ناامیدی کردی.affiliate tracking url | Women's Designer Sneakers - Luxury Shopping