این داستان از زبان اول شخص گفته شده ، پسری که از خانوادة متمول و با آبروئی است دوست دارد با بچه فقیر و کثیفی که از پشت پنجره هر روز اورا میبیند دوست شود ولی خانواده مخالفت میکنند یکروز به طور مخفیانه برای پسر کثیف انگوری از پنجره میفرستد پسربچه هم به مجرد گرفتن انگور به او زبان درازی می کند قهرمان داستان تازه میفهمد اشتباه کرده است .Best Sneakers | Yeezy Boost 350 Trainers