باران، باد و خورشید

ارسال شده توسط baharg در چهارشنبه, ۲۰۰۸-۱۲-۰۳ ۰۸:۱۶

پسری به نام ژوزف در خانه کوچکی به تنهایی زندگی می کند و هیچ دوستی ندارد. روزی گیاهی می خرد و آن را در حیاط خانه ی خود می کارد. گیاه بزرگ می شود و گل می دهد. به دنبال گیاه و گل او حشرات، به دنبال حشرات پرندگان و به دنبال آنها گربه به خانه او می آیند. گیاه تبدیل به درخت تنومندی می شود که پرندگان در شاخه هایش لانه دارند و گربه در سایه آن می آرمد.latest jordan Sneakers | Nike Shoes