تجربه شخصی:
<p>در کلاس چهارم دبستان سال ۱۳۵۷ خوشنویسی با قلم و دوات داشتیم . قلم ها فلزی یا چوبی بودند . اسم مدرسه من شبدیز بود. مادرم برای شیشه دوات یک لباس بافت و می گفت که اگر بیفتد نمی شکند و باعث حفاظت از شیشه می شود. ولی چون با جادواتی دیگران فرق داشت من آن را دوست نداشتم و خجالت می کشیدم. فکر می کردم که با دیدن آن همه مرا مسخره می کنند. ولی حالا که به آن نگاه می کنم، هنر و ابتکار مادرم را ستایش می کنم!</p>