داستان کودکان: کفشهای سحرآمیز

عنوانداستان کودکان: کفشهای سحرآمیز
گونهمقاله
نویسندگانفارسی, محسن
ناشرترقی
سال تولد۱۳۲۸
تاریخ نشر

دوشنبه ۲۶ دی ۱۳۲۸

شماره

دوره۷ ش۳۳ (۳۶۶)

زبان انتشارفارسی
شماره صفحه۱۷-۲۱
وضعیت رنگ

مصور، نقاشی (سیاه و سفید)

پدیدآورندگان

[مترجم] محسن فارسی

موضوعافسانه جادویی, ترقی, محسن فارسی, مقاله
متن کامل

زیگفرید پسر کفشدوز ده با هاندا دختر همسایه همبازی است و همدیگر را دوست می دارند. روزی کفش فروشی به ده می آید و کفش های رنگارنگ خود را به دختران جوان می فروشد. پدر زیگفرید ورشکست می شود. رفته رفته دخترهای ده یکی پس از دیگری ناپدید می شوند. روزی وقتی هاندا از خواب بیدار می شود، کفش های سبزی در کنار تخت خود می بیند. کفش ها را می پوشد و ناپدید می شود. زیگفرید به دنبال هاندا می رود، کفش ها را از پای او درمی آورد و هاندا و دختران دیگر را که مدت ها در غاری زندانی جادوگر بوده اند، نجات می دهد.Adidas footwear | Women's Nike Air Jordan 1 trainers - Latest Releases , Ietp